به وب سایت گروه درمان اعتیاد امید خوش آمدید | کمپ ترک اعتیاد |
ما انسانها چنان در زندگی خود غرق می شویم که به روش های روزمره خود عادت می کنیم که بسیاری از ایرادات و مشکلات خود را نمی بینیم و اگر کسی به ما در این ارتباط صحبت کند سریع سیستم انکار ما فعال می شود چون پذیرفتن و درک آن برای ما دردآور است. ما به طریقی به روش و سبک و سیاق زندگی خود عادت کرده ایم و از آنجا که این نوع زندگی به ما جواب داده است حاضر به هیچ گونه تغییری نیستیم چون تغییر کردن نیاز به مسئولیت پذیری و دنبال راهکاری برای تغییر است.
باید دید چه اتفاقی افتاده است که ما برخی از مسائل و مشکلات را انکار می کنیم؟ قبل از اینکه نظریه ترنس گورسکی را در رابطه با مراتب انکار مرور کنیم انواع کلی انکار را بررسی می کنیم:
1 -انکار آشکار
2 -انکار پنهان
انکار آشکار یعنی عدم آگاهی از مشکل که معمولا به خاطر اطلاعات نادرست به وجود می آید و انکار پنهان یعنی فرد با اینکه اطلاعات درستی در رابطه با مشکل به دست می آورد سریعا به مقایسه زندگی خود و دیگران می پردازد. مثال وقتی به فردی میگویی با توجه به شواهد تو معتاد هستی. در ابتدا منکر قضیه می شود و سریعا می گوید "نه من یک معتاد نیستم" چون فکر می کند معتاد یعنی کسی که کنار خیابان می خوابد ، از زباله دانی غذا پیدا می کند و کلا مسولیت پذیر نیست. وقتی اطلاعات کاملی در خصوص ماهیت اعتیاد پیدا می کند این بار در اقدامی ناآگاهانه سریع واکنش نشان می دهد و میگوید این چه ربطی به من دارد؟ من مشکل خاصی ندارم. یعنی وارد انکار پنهان شده است. شاید بتوان اذعان داشت که بیرون آوردن افراد از انکار آشکار بسیار راحت تر از خروج از انکار پنهان است. چرا که وقتی اطالعات صحیحی در رابطه با مشکل خاص با توجه به شواهد در اختیار فرد قرار می یرد خیلی راحت تر می پذیرد چون هنوز مسئولیتی بر دوش او قرار نرفته است. اما به محض اینکه متوجه این امر شود که باید برای تغییر آماده شود سریعا وارد انکار پنهان می شود.
ترنس گورسكی براي اين مسئله مهم می گويد انسانها به 4 دليل مسائل و مشکلات خود را انكار می کنند:
1 -فقدان اطلاعات
* اطلاعات غلط دربارهی مس له و مشکل و راه بهبودی از آن
2 -حالت تدافعی آگاهانه
* آگاه بودن از اینکه چیزی غلط است و اجتناب از رویارویی با این رنج
. 3 -حالت تدافعی ناآگاهانه
* گریز و چشم پوشی از واقعیت به عنوان سپری در برابر درد و کشمکش درونی.
4 -توهم باورهای غلط و عمیقا" ریشه دار، به رغم اینکه نادرستی این باورها کاملا آشکار است.
سطح 1 -انكار به عنوان فقدان اطلاعات
بسیاری از اوقات ما اطلاعات کافی نسبت به مسئله ای نداریم. مثال وقتی به فردی می گوییم تو معتاد هستی و او سریعاً اذعان می دارد که نه. من معتاد نیستم. در اینجا باید از او پرسید تعریف تو از یک آدم معتاد چیست؟
شاید تعریف او این باشد که یک معتاد آدم بی مسئولیتی است که دائم در حال چرت است و یا کسانی که در کنار جوی آب هستند وخانواده ندارند. این فرد معتادهایی را در زندگی دیده است که اکثر اوقات مسئولیت خود و یا خانواده را قبول نمی کنند. این می تواند تعریفی از یک آدم معتاد در ذهن او باشد. ممکن است تعریف او از خودش این باشد که من شغل دارم, کارهایم را خودم انجام می دهم ،خانواده دارم و مثل آدمهای معتاد بی مسئولیت نیستم. در اینجا میبینیم که این فرد تعریف دقیقی از یک فرد معتاد ندارد. بسیاری از اوقات، به صرف اینکه کسی اطلاع دقیقی از مشکل خودنداشته باشد میگوییم فلانی دچار انکار است. و وقتی اطلاعات کاملی در ارتباط با یک فرد معتاد به او بدهیم برداشتهای غلط او تصحیح می شود. حال سؤال این است که آیا این فرد دچار حالت انکار بود؟ نه. این مددجو فقط اطلاع دقیقی از اعتیاد و مشکلات مربوط به آن نداشت. وقتی آن اطلاعات را دریافت کرد، توانست با حقیقت روبرو شود، بی آنکه لازم شود برای حفاظت در برابر رنج دانستن، دست به انکار بزند. بهتر است فرض کنیم که مددجویانی که ظاهراً دچار انکار هستند، در واقع راجع به مشکلات و مسائل مختلف اطلاع دقیقی ندارند. سطح 2 -انكار به عنوان حالت تدافعی آگاهانه در این مرتبه از انکار برخی از افراد با اینکه اطلاعات دقیقی در رابطه با یک مسئله خاص به آنها داده می شود باز هم منکر مشکل می شوند. این مورد همان انکار پنهان است. پذیرفتن یک حقیقت تلخ بسیار سخت و دردآور است و فرد برای فرار از این درد و نپذیرفتن مسئولیت بطور ناخودآگاه سیستم انکار وی فعال می شود. این فرد بلافاصله فکر می کند که خب هنوز مشکل خاصی به وجود نیامده بنابراین می توان به آن فکر نکرد. ترنس گورسکی در این مورد می گوید: "بسیاری از مددجویان بعد از دریافت اطلاعات دقیق درباره ی اعتیاد، باز هم واکنش خوبی نشان نمیدهند. من با مددجوی دیگری کار میکردم که بعد از بازداشت به خاطر رانندگی در حال مستی به ما مراجعه کرده بود. او هم منکر این بود که الکلی باشد و اطلاعات جدا" غلطی از ماهیت بیماری داشت. وقتی اطلاعات دقیقی درباره ی سوء مصرف الکل و بیماری الکلیسم به او دادم، واکنش او چنین بود: “ خب، اينها چه ربطی به من دارد؟ میخواهيد بگوييد من آدم مستی هستم؟”. این مددجو حالتی کاملا تدافعی داشت. معلوم شد آگاهانه از خود دفاع میکند تا از فکر کردن و حرف زدن درباره ی مصرف الکل، سرپیچی کند. این نکته را وقتی متوجه شدم که از او پرسیدم: “ آيا قبلاً فكر نمیکنيد که شايد با داروهای مخدر يا الكل مشكل داريد ؟”. او گفت : “ حتماً دارم، مگر دیگران ندارند؟”. سپس در این باره با من صحبت کرد که هر از چند گاهی به ذهنش میرسد که زیاد نوشیده و اگر آنرا قطع کند بهتر میشود، ولی صحبتهایش را با این جمله به پایان رساند که:“ اما مطمئن هستم که چيز مهمی نيست؛ اگر در ايست پليس،گرفتار نمیشدم اوضاع بر وفق مراد بود!”. این مددجو انکار را به عنوان یک حالت تدافعی آگاهانه یا نیمه آگاهانه تجربه میکرد. او دچار کشمکش درونی در این مورد بود که آیا مشکل مشروبخواری دارد یا نه ؟ بخشی از وجودش میگفت بله، بخش دیگری میگفت نه. او کاملا متوجه هر دو بخش این بگو مگوی درونی بود. صدای قویتر متعلق به آن بخشی بود که میگفت تو الکلی نیستی، اما خودش هشیار بود و میتوانست درباره ی آن بخش دچار تردید نیز حرف بزند. وقتی از او پرسیدم که آیا حاضر است حرف های هر دو بخش دعوا را مورد بررسی قرار دهیم موافقت کرد. میان دو بخش شخصیت اش، گفت و گوی درونی منظمی برقرار کردیم؛ میان آن بخشی که معتقد بود با وجود مشکلات مربوط به مصرف الکل، آدم سالمی است من این بخش را خويشتن معتاد نامیدم ( و بخشی که گمان میکرد مشکلاتی دارد که اگر ترک کند بهتر میشود ) من این بخش را خويشتن سالم نامیدم (. از آنجا که وی از این کشمکش درونی آگاه بود، کار ما بسیار ثمر بخش گردید و او توانست متوجه طرز فکر غیر عاقلانه خود شود. پس موافقت کرد که ضمن نظارت دقیق بر صدای درونی اش که او را از فکر و صحبت درباره ی نوشیدن ، مصرف دارو و مسائل مربوطه باز میدارد، یک تست اعتیاد نیز بگذراند. وقتی این مددجو آگاهانه به کشمکش درونی خود پی برد، توانست اطلاعات مربوط به اعتیاد را که قبلا" گمان میکرد در مورد او صادق نیست، درک نموده و از آن استفاده کند. سطح 3 – انكار به عنوان مكانيسم تدافعی ناخودآگاه در این حالت خیلی راحت تر خواهد بود که ما به سبک و سیاق گذشته راهمان را ادامه دهیم و کاری برای حل مشکل خود نکنیم.این آسانترین راه برای ادامه زندگی است چون هم خود ما و هم دیگران به این روش عادت کرده ایم و حتی فکر کردن درباره تغییر زندگی هم سخت و شکنجه آور است. بنابراین فردی که مدتها با آن طرز فکر که مشکلی وجود ندارد زندگی کرده است انکار جزئی از وجودشان خواهد شد.آنها معتقدند مشکلی وجود ندارد و همه چیز خوب است. متأسفانه کار کردن با این افراد به مراتب سخت تر است. چون همانطور که اشاره شد وقتی فرد همیشه خود را بر حق بداند و مطمئن شود که همیشه می تواند خود و دیگران را مجاب کند که مشکلی وجود ندارد و به قول گورسکی صدای معتاد که میگوید » مشکلی نداری « بر صدای سالمی که میگوید » تو مشكلی داري غلبه کند طبعا بیمار، طرفدار خویشتن معتاد میشوند که میگوید مشكلی ندارم وقتی صدای خویشتن معتاد را بر حق بداند، دست از مبارزه با خود میکشد زیرا فکر میکند که جواب درست را یافته اند و این باور در او رشد میکند که می تواند از پس همه مشکلات برآید. ترنس گورسکی مثال جالبی در این مورد می زند، او می گوید: سالها قبل یک مشاور امریکایی الاصل این سوال را از من پرسید : “تو اگر دو سگ شکاری از یک نژاد و با یک قد و قواره داشته باشی، یکی آبی و دیگری قرمز ، و آنها را داخل یک گودال به جان هم بیندازی، کدام یک برنده میشود؟ وقتی گفتم نمیدانم، خودش جواب داد:“ آن سگی که بيشتر به آن غذا میدهی و بيشتر آن را میپرورانی.” وقتی که مددجویان به عنوان یک عادت خودکار و ناخودآگاه دست به انکار میزنند،مطمئن باشید قبلا" سگ قرمز اعتياد را غذا داده و پرورانده اند، در حالی که سگ آبی بهبودی را گرسنه نگه داشته اند. سطح 4 -انكار به عنوان توهم در این مرتبه از انکار متأسفانه فرد دچار نوعی توهم می شود و به این باور می رسد که هر چیزی به همان صورت که واقعیت یافته غلط نیست. فرد با این باور که آن چیزی که انجام می دهد کاملا درست است نسبت به هرگونه مشاوره و پذیرش مشکل خود مقاومت نشان می دهد. چنانکه به گفته گورسکی به صورت توهم درآمده و بخشی از اختلال شخصیتی یا ذهنی آنها درمی آید. شاید بتوان این مسئله را به برخی سنتها نیز پیوند داد مثال وقتی یک رفتار مرتب تکرار شود حتی اگر نادرست باشد ممکن است پس از مدتی به صورت یک هنجار درآید.در اینجا هم توهم باوری اشتباه است که با وجود شواهد قانع کننده درباره ی نادرست بودنش، محکم به آن پایبندیم. وقتی فرد دچار توهم شده باشد، همه باورها و برداشتهای دیگر را در راستای توهمش تصحیح میکند. ترنس گورسکی به مثالی اشاره می کند: "روزگاری یک روانکاو با کمک توهم جالبی بیمار خود را درمان کرده بود؛ بیمار گمان میکرد که مرده است؛ دکتر فقط یک روزنه در دستگاه توهمی او پیدا کرد. بیمار سخت معتقد بود که » بدن مردهها خونریزی ندارد«؛ دکتر برای شکستن توهمات بیمار، انگشت او را با سوزنی سوراخ کرد و قطرهی بزرگی از خون بیرون زد. وقتی نگاه مرد بیمار به انگشت خونی افتاد ،مثل مرده رنگش پرید؛ به لرزه افتاد و گفت :“ واي خداي من، مردهها هم خونريزي دارند.”. در این مرتبه از انکار به نظر می آید ما ناچاریم تا از روش دارو درمانی برای افراد کمک بگیریم. در هر صورت ما برای کمک به افرادی که در حالت انکار بسر می برند نیاز داریم تا مراتب انکار را شناسایی کرده و متناسب با هر مرتبه از انکار روشهای خاص را انتخاب کنیم. فوايد و معايب انكار شاید با دیدن این تیتر متعجب شویم که انکار کردن که فرار از درد و نپذیرفتن مس ولیت و پیدا کردن راهکاری برای آن است پس فایده آن چیست؟ در جواب می توان گفت هیچ چیزی در این جهان صد در صد مضر یا مفید نیست. انکار نیز از این مبحث جدا نیست. تصور کنید که بر اثر تصادفی فردی که در ماشین است دچار شکستگی پا شده اما با وجود همه دردی که دارد با زحمت زیاد سریع خود را از ماشین بیرون میاندازد تا دچار اتفاقات بدتری نشود و به اصطالح خود را نجات دهد و پس از بیرون آمدن, درد پای خود را احساس میکند. یا فردی که عزیز خود را از دست داده و بدون فوت وقت در تدارک مراسم برای متوفی است و بعد از اتمام مراسم تازه به یاد می آورد که عزیزی را از دست داده و آن هنگام شروع به عزاداری و گریه و مویه می کند. در مثال اول میبینیم که فرد درد پای شکسته خود را کامال فراموش یا به نوعی انکار می کند. چون اگر همان زمان, درد خود را احساس میکرد دیگر کاری برای نجات خود انجام نمی داد. در مثال دوم نیز اگر فرد عزادار در آن زمان میخواست به غم و اندوه بپردازد جنازه همچنان بر روی زمین باقی می ماند! بنابراین فایدهی اصلی انکار این است که به مردم کمک میکند تا با دردهای طاقتفرسا و مشکالت غیر قابل تحمل مقابله کنند و در این مواقع سیستم انکار بطور ناخودآگاه این امید را در اختیار فرد قرار میدهد تا به ادامه حیات بپردازد. اما مهمترین انکار که تاکنون به آن اشاره کردیم نیز این است که افراد همچنان مشکل خود را نمیبینند و هیچ قدمی برای اصالح وضع موجود برنمیدارند. پادزهر انكار، پذيرش و حل مشكل است خوشبختانه، دوپادزهر برای انکار وجود دارد: پذیرش مشکل و حل مشکل. اولين پادزهر انكار، پذيرش بی سر و صداي حقيقت است. اگر آهسته آهسته با مشکل روبرو شویم و به حقیقت آنچه که هست اقرار کنیم و بپذیریم که این حقیقت در جریان است، آنگاه میتوانیم راهی برای تغییر وضع پیدا کنیم. پذیرش مسالمت آمیز حقیقت به افزایش توانایی برای تمرکز بر احساسات، در مواقعی که درباره ی مشکلات جدی فکر کرده یا حرف میزنیم, منجر میشود. این یعنی همان رویارویی و تایید حقیقت؛ هر چند که آنرا دوست نداشته باشیم. چه خود باعث پيدايش مشكل شده باشيم چه نباشيم، اکنون ديگر مسئول حل آن هستيم. توجه داشته باشید که ممکن است فرد، خود عامل پیدایش مشکل بوده یا نبوده باشد. اعتیاد نیز مانند بسیاری از بیماریها و اختلالات جدی، علل متعدد و پیچیدهای دارد. بعضی از این علل به دست خود مددجویان بوده و بعضی دیگر نبوده است. نکتهی مهم این است: چه خودتان باعث پيدايش مشكل شده باشيد و چه نباشيد. اکنون ديگر بر دوش خودتان است. شما خود صاحب مشکل هستید و مشکل فقط و فقط از آن شماست. بخواهید یا نخواهید خود باید عهدهدار آن شوید. در حقیقت برای حل نکردن مشکل حق انتخاب ندارید؛ تنها انتخاب شما این است که یا به طور موثر به حل مشکل بپردازید یا به طور سرسری. مدیریت موثر هر مشکلی مستلزم آن است که بدانید مشکل چیست. به عبارت دیگر، باید توان شناخت و مدیریت انکار را داشته باشید. بنابراین، همهی ما در یادگیری نحوهی مديريت انكار مسئولیم تا پس از آن بتوانیم نارسایی کار خود را متوجه شویم و برای رفع آن طرح موثری تدارک ببینیم. دومین پادزهر انکار، حل مشکل است. وقتی افراد به مشکلات خود پی برده و آنرا پذیرفتند، الزم است تا استفاده ی موثر از راهکارهای حل مشکل را بیاموزند. در اینجا، فرایند روشمند شش مرحلهای را شرح میدهیم. اگر مددجویان به مشکل خود پی برده و آنرا آنگونه که هست پذیرفته اند میتوانید از این فرایند استفاده کنید: 1 .شناسايی مشكل: مشخص کنید مشکل مورد نظر چیست. 2 .شفاف سازي مشكل : مشکل را تعریف نموده و افکار، احساسات، فشارها و رفتارهایی که مشکل را بدتر میکنند تشخیص دهید. 3 .راه حلهاي ديگر را نيز معين کنيد : تا آنجا که میتوانید به تمام راههای حل مشکل فکر کنید . 4 .پيامدهاي منطقی هر راه حل را معلوم کنيد: برای خود مجسم کنید که که فرضا" یکی از راه حلها را امتحان کرده اید؛ اکنون از خود این سه سئوال را بپرسید: اگر بخواهم با این راه حل مشکل را حل کنم: 1 )بهترین اتفاقی که ممکن است پیش آید چیست؟ 2 ) بدترین اتفاق ممکن چیست ؟ 3 )بیشترین احتمالی که ممکن است اتفاق بیافتد کدام است؟ ترسیم پیامد منطقی هر یک از راهها مستلزم آن است که » قبل از عملی کردن آن درباره اش فكر شود. 5 .تصميم : یکی از راهحلها را که گمان میکنید به کارتان میآید انتخاب کنید. تصمیم بگیرید که میخواهید چکار کنید. 6 .عمل : تصمیمتان را عملی سازید. این گفته را به یاد داشته باشید: » اگر چيزي تغيير نكند، هيچ تغييري ايجاد نخواهد شد، آرام تغيير دهيد، ولی به هر حال تغيير بايد ايجاد شود. وقتی مشکل را شناختید و برنامه ی مؤثری برای حل مشکل تدوین کردید، دیگر نیازی به انکار نیست. 1 -انكار وقتی میتواند شناسايی شود که فعال شده باشد افراد آنگاه میتوانند نحوه ی شناسایی انکار را بیاموزند که فعال شده باشد. مردم میتوانند به آنچه به دیگران میگویند یا آنچه که انجام میدهند؛ به فشار جسمی فزاینده، خشم یا ترس ناگهانی و به خودخوری که معموال" در ذهن آغاز میشود پی ببرند. بسیاری از افراد با مدلسازی نقش والدین خود، نحوهی انکار خود را باز شناخته و مدیریت میکنند . هرگز کسی به آنان نگفته است که میخواهم نحوه ی شناسايی و مديريت انكار را براي مواجهه با موقعيت حقيقی به تو ياد دهم فقط خودشانند که رفتار والدینشان را مشاهده و تقلید میکنند. متاسفانه، بسیاری افراد، از دل خانوادههای بیبند و باری برخاستهاند که والدینشان به صورت عادت برای مقابله با مشکل به انكار متوسل میشوند و اصلا به ذهنشان خطور نکرده است که اینکار غلط باشد. آدمهایی که از این گونه خانواده ها برخاسته اند، از والدینشان می آموزند که واقعیت را انکار کنند. به جای آموختن طریقه ی شناسایی و مدیریت انکار برای رسیدن به حقیقت، یاد گرفتهاند که با استفاده از الگوهای پیچیدهی انکار به عنوان راههای خودکار و ناخودآگاه ، استاد خود فریبی شوند. 4 -میتوان انكار را شناخت و اداره کرد اگر انکار شناسایی شود، میتوان آنرا اداره کرد. استفاده از انکار یک عادت است. برای شناخت و مدیریت انکار نیز میتوان از اصول تغییر عادات استفاده کرد. نه تنها میتوان نحوهی مدیریت آنرا یاد گرفت، بلکه حتما" باید یاد بگیریم که آنرا هر چه بهتر مدیریت کنیم، به ویژه اگر اختلال یا بیماریهای ادواری – حیاتی داریم که میتواند زندگی ما را تباه سازد. 5 -اگر صادقانه و مسئولانه با مشكلات مواجه شويم، حل شدنی اند اگر به حقیقت آنچه میگذرد پی ببریم، میتوان اکثر مشکلات را حل کرد. حتی در مورد آنهایی که نمیتوان حل کرد، بهتر میتوان آنها را مدیریت کرد. یکی از اهداف مهم مدیریت انکار آن است که به مردم بیاموزد چگونه صادقانه با حقیقت آنچه که اشتباه است مواجه شوند تا بتوانند نحوه ی مدیریت موثرتر مشکلاتشان را یاد بگیرند.
انکار مشکلی جدی است که میتواند باعث بازگشت به اعتیاد شود.
تصور کنید سعید یک کارمند است و قرار است هر روز ساعت 3١:٨ صبح باید کارت بزند.
آلارم ساعت خود را برای 7 صبح تنظیم کرده است.ساعت زنگ می زند و او بیدار می شود اما به خود می گوید ده دقیقه دیگر بیدار می شوم.وقتی چشم باز می کند میبیند ساعت یک ربع به ٨ است.با عجله از رختخواب خارج شده و به سرعت خود را آماده رفتن می کند. سوار ماشینش می شود اما در راه تصادفی رخ داده و ترافیک شدیدی به وجود آمده و در همین حین دختر گلفروشی به او اصرار می کند از او گل بخرد.
سعید ساعت 9 به محل کار خود می رسد. وقتی رئیسش از او می پرسد چرا دیر آمده؟ شروع میکند به توضیح دادن اینکه ترافیک شدیدی بر اثر یک تصادف به وجود آمده بود و برای همین دیر رسیدم.
او عین واقعیت را بیان کرده است. اما آیا واقعیت دیگری هم پشت پرده وجود دارد!
شاید اگر در طول ماه یا حتی هفته این امر یک بار صورت می گرفت جواب سعید قانع کننده باشد اما اگر اکثر روزهای هفته این امر اتفاق بیفتد مس له چیز دیگری است.
بگذارید مثال دیگری را مطرح کنیم:
محسن فردی است که همه چه در محیط خانه و چه در محل کار او را فردی منظم ,مهربان و مسئولیت پذیر می دانند. مدتی بود که محسن به مصرف مواد مخدر اعتیاد پیدا کرده بود. بعد از مدتی او نمی توانست مسئولیت های روزانه خود را همچون گذشته انجام دهد. اکثر مواقع کسل و بی حوصله بود, زود عصبانی میشد و کارهای خود را نیمه تمام می گذاشت.رنگ چهره او پریده شده بود و خیلی از مواقع چشمهایش سرخ بود.
چند نفر که او را از قبل می شناختند به او میگفتند که محسن رنگ و روت چرا پریده؟ چرا عصبانی میشی؟ چرا به موقع نمیای؟چرا بی حوصله هستی؟
و محسن در جواب آنها خیلی سریع و بدون فکر کردن میگوید: خواب موندم...یا مگه مردم اعصاب برای آدم میذارن؟....یا مشکلات زندگی به آدم فشار میاره....و......
تمام این اتفاقات در زندگی محسن رخ داده....گرانی،وضعیت اقتصادی بد، شکایت همسر از بی پولی، و هزار اتفاق دیگر که ممکن است
در زندگی محسن وجود داشته باشد.اما آیا واقعا دردسر اصلی محسن اینگونه مسائل است؟
همگی ما در زندگی روزانه خود بارها این اتفاقات را تجربه کرده ایم. و بارها مسائلی که در زندگی مان اتفاق افتاده است بزرگ یا کوچک کرده و برای دیگران بازگو کرده ایم .
در دو مثال فوق و مثال هایی از این نوع, ما با واژه ای به نام انکار مواجه می شویم. ترنس گورسکی انکار را اینگونه تعریف می کند:
انكار: "ميل به فرار از درد ناشی از پی بردن به وجود مشكالت جدی و اجتناب از مسئوليت و حل آنها است."
این تعریف سه قسمت اساسی از زندگی ما را دربرمی گیرد:
1 -وجود یک مشکل در زندگی
2 -فرار از مسئولیت پذیری در قسمتی از زندگی
3 -اجتناب از یافتن راه حل برای مشکل موجود
تقریبا تمام انسان ها برای اینکه با مشکل غیرقابل تحمل خود در زندگی مواجه نشوند دست به انکار آن می زنند. این یک نوع مکانیزم دفاعی و طبیعی در ما است. در حقیقت هر وقت ناچار باشیم با مشکلی دردناک یا غیر قابل تحمل مواجه شویم، ذهنمان برنامه ای دفاعی را فعال میکند تا ما را از فکر کردن و صحبت کردن درباه ی آن حفاظت کند. وقتی از فکر و صحبت درباره ی مشکل خودداری کنیم، درد موقتاً از ما دور میشود.
همه ما سالها به روش زندگی خود عادت کرده ایم و احساس میکنیم این روش تا ابد جوابگوی زندگی ما است و حاضر به تجربه روش جدیدی نیستیم. در حقیقت نوعی ترس از تغییر در وجودمان رخنه میکند.
در مثال هایی که به آن اشاره کردیم :
سعید در طول مشاوره با درمانگر خود اذعان داشته بود که خواب صبحگاهی برایش بسیار لذت بخش است و به سختی میتواند از آن دل بکند. هنگامی که درمانگر به او گفت که آیا شما فردی لذت جو هستید. سعید عصبانی شد و سریعا گفت خیر. من فرد لذتجویی نیستم. تنبل هم نیستم.
اگر بخواهیم عکس العمل سعید را بررسی کنیم به این موضوع می رسیم که او از اینکه به عنوان فردی لذت جو و تنبل در اذهان خود و دیگران معرفی شود بیزار است و از آنجا که در تمام عمرش خود را فردی مسئولیت پذیر معرفی کرده که برای خودش هم به صورت یک باور درآمده, برایش پذیرفتن این حقیقت تلخ سخت و طاقت فرساست. به همین جهت ذهن او بلالفاصله برای فرار از این درد وحشتناک راه حلی دفاعی به عنوان انکار برنامه ریزی میکند تا درد موقتا از او دور شود. و از آنجا که سعید با این نوع زندگی و باور بزرگ شده حاضر نیست این مشکل را پذیرفته، مسئولیت آنرا قبول کرده و به دنبال راه حلی برای خروج از این مشکل باشد.
در مثال دوم محسن هم در مقابل حرف درمانگر یا هر شخص دیگری مبنی بر اعتیاد وی بدون تفکر عکس العمل نشان داده و سریع می گوید نه من معتاد نیستم. چون اگر این مشکل را بپذیرد باید عواقب آن که دنبال راهی برای ترک اعتیاد و کمپ ترک اعتیاد است را نیز بپذیرد. این کار بسیار سخت تر از مصرف و به نوعی ادامه روش زندگی به سبک و سیاق گذشته است.
شاید بتوان اذعان داشت که از آنجا که انسانها افرادی نیازمند هستند راه هایی برای پاسخ به نیازهای خود در طول زندگی به دست آورده اند.این پاسخ ها ممکن است بر اساس باورهایی باشد که در ذهن ما جای گرفته و در طول زمان تقویت شده و جایگزین کردن آن با روش ها و باورهای دیگر بسیار سخت است.
- در سال 1374 درمزرعه ای در همدان سعی شد روش بهبودی مدل اجتماعی به طور رسمی آغاز شود، که در آن زمان ناموفق بود.
-در سال 75 زیر زمین ارزان قیمتی در مرکز تهران جهت تاسیس خانه بهبودی اجاره شد و سعی شد تا االگوی خانه بهبودی لس آنجلس در آن پیاده شود. جلسات NA و جلسات خانواده که تازه شروع شده بود نیز در همین زیرزمین برگزار گردید.
-در سال 75 یک طرح بازپروری مدل اجتماعی / پزشکی به نام طرح خودگردان، به معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی برای اجرا در قسمتی از مرکز بازپروری تهران در قرچک ورامین پیشنهاد شد، اما با وجود موافقت معاونت پیشگیری، به مرحله اجرا در نیامد.
- در اواخر سال 77 مرکز بازپروری تهران بسته شد و افراد از فرستادن معتادانی که نیاز به محلی جهت تدرک فیزیکی داشتند محروم شدند. گاهی کسانی جهت سم زدایی به زندان معرفی میشدند. تعدادی از اعضای NA متقاضیان ترک فیزیکی را در خانه های خود یا در خانه های بیماران سرویس میدادند و در بسیاری از مواقع مشکلاتی برای خانواده ها ایجاد میشد و نتیجه کار را تحت الشعاع قرار می داد. مجموعه این کمبودها و عوامل باعث شد که نیاز به کانون های ترک فیزیکی و بازپروری کاملا محسوس باشد. بسیاری از اعضای گروه خانواده که عزیزانشان لغزش میکردند، مرتباً میخواستند که مراکز ترک فیزیکی و خانه های بهبودی دایر شوند.
در سال 78 طرح بازپروری مدل اجتماعی تدوین و به معاونت پیشگیری سازمان بهزیستی پیشنهاد داده شد، اما جوابی داده نشد.
در تابستان سال 80 چند نفر از معتادان به صورت گروهی در شمال غربی تهران دره پونک - قسمتی از اراضی تفرجگاه پردیسان در همان محلی که قبلا در آن مواد مخدر مصرف میکردند، بیتوته کرده و سعی داشتند به کمک هم، مواد مخدر را ترک کنند. تعداد افراد این گروه، بیش از آن حدی بود که بتوانند امور خود را اداره کنند و از لحاظ قانونی نیز به علت عدم رضایت مسئولان تفرجگاه پردیسان از حضور این گروه در اراضی خود، در موقعیت بدی قرار داشتند تقاضای کمک داشتند و در نتیجه به مدت 3 ماه کانون تولد دوباره "نیزار" در همان محل ساماندهی و اولین الگوی طرح سم زدایی پرهیز مدار و بازپروری ایمان مدار تولد دوباره پیاده شد. در این کانون به صورت صحرایی و بدون سرپناه, در دوره های یک ماهه بستری، معتادان بی بضاعت را پذیرش و پس از سم زدائی بدون دارو و آشنا کردن ایشان با اصول اولیه بازیابی و بهبودی, جهت تداوم بهبودی به گروههای NA معرفی شدند، همچنین آن عده از اعضا که پایگاه خانوادگی خود را کاملا از دست نداده بودند، به خانواده باز گردانده و تلاش شد که ورود ایشان به جامعه تسهیل شود.
•سينانان SYNANON
در سال 1958 اولین خانه بهبودی House Recovery ساختار یافته با 50 رهرو و مدددجو ، تتوسط اعضای بهبود یافته ی انجمن های AA و NA با مدیریت چارلز دِدریچ Dederich Charles یک الکلی و معتاد بهبود یافته و تعدادی از اعضای NA ،در شهر سانتامانیکای کالیفرنیا، تأسیس شد و به سرعت شروع به گسترش کرده و در چند ایالت دیگر الگوی خود را تکرار نمود.
در این مرکز رهروان پس از طی مرحلة ابتدایی بهبودی که شامل ترک فیزیکی و آشنایی با اصول و قوانین مرکز بود، زندگی اجتماعی و سلسله مراتب آن را به عنوان یک عضو فعال مرحله به مرحله طی میکردند. مدت بازپروری 2 سال
• خانه هاي بهبـودي فينيكس House Phoenix
فینیکس با الگوبرداری از سینانان اما با نظامی محکمتر و سیستماتیک به مدت 12 تا 1٨ ماه در مجموعه های ٨١ نفره خدمات خود را در نیویورک و چند ایالت دیگر تا به امروز کماکان ارائه میدهد.
• خانههاي بهبـودي اودِسی House Odessey
اودِسی سومین دسته از انواع روش های بهبودی مدل اجتماعی معتادان است که بیشترین سعی خود را ضمن بهبودی، صرف آموزش خدمتگزاران مددیاری رهروان می نماید تا به این وسیله رهروان واجد شرایط را به عنوان خددمتگزاران حرفه ای وارد بازار کار مراکز بهبودی معتادان کند.
اکنون تقریباً اکثر مددکاران وابستگی بده مواد مخدر Dependency Chemical ،حتی در مدل های پزشکی ، تغییر رفتاری و روان درمانی و کلیه پرسنل و مدیران روش اجتماعی را که در این طرح از آنان به عنوان خدمتگزار و خادم یاد می شود، معتادان بهبود یافته تشکیل میدهند. روش اودِسی در اکثر خانه های بهبودی، به صورت الگوی ایده آل که ضمن بهبودی وابسته، از وجود او به عنوان مؤثرترین وسیله کمک به معتادان دیگر بهره برداری میکند، پذیرفته و از آن استقبال شده است. معمولا در مراحل آخر رهروان این مراکز تشویق می شوند که ضمن آموزش عملی مددکاری، در دانشکده های تخصصی مددکاری وابستگان، دوره های فشرده ای را که جهت آموزش تئوری های علمی و روانشناسی اعتیاد طراحی شده اند، بگذرانند .
پایین آمدن هزینه های سم زدائی
کوتاه شدن دوران سم زدائی نسبت به اغلب روش های موجود
کاهش احتمال لغزش در مراحل اولیه درمان
کاهش احتمال دسترسی به مواد مخدر
کاهش تماس با مشوقهای مصرف
آغاز اصلاح باورهای غلط
کمک به تغییر باور معتاد در رابطه با نیاز به دارو جهت بهبودی
تقویت اعتماد به نفس
تقویت مسئولیت پذیری
به حداقل رسیدن فاصله سم زدائی تا شروع فرایند بهبودی شروع هر چه زودتر فرایند بازتوانی
دسترسی در کوتاه ترین زمان به حمایت افراد بهبود یافته
استفاده از فاکتور محیط در درمان حمایت گروه
استفاده از آثار حمایتی گروه در تقویت فرایند درمان
بهره گرفتن از وجود الگوهای موفق بهبودی در فرایند درمان با تاکید خاص بر Modeling Social
استفاده از نقش گروه های همسان در بهبودی
درگیر شدن فعالانه بیمار در درمان خود و دیگران و ارائه خدمت بالعوض
استفاده از تکنیک های رفتار درمانی برای پاسخگویی به محرک های ناخوشایند
کمک به هویت پذیری
فراهم نمودن امکان تجربه زندگی جمعی
امکان ارائه خددمت به معتاد بیخانمان
عدم محدودیت برای انصراف از درمان و خروج از کانون
گروه درمان اعتیاد امید آماده پاسخگویی به سوالات شما عزیزان راحع به کمپ ترک اعتیاد می باشد .
سم زدايی Detoxification
سم زدایی فرآیندی است که در طی آن به کمک دارو، تغذیه و جایگزینی مایعات به بیمار کمک میشود تا حداقل درد روانی و جسمانی را در وضعیت پرهیز تجربه کند و به کارکردی بهتر دست یابد
سم زدایی به خودی خود باعث بهبودی طولانی مدت نمیشود، بلکه باید به آن به عنوان مرحله آماده سازی بیمار برای تداوم درمان ، حفظ وضعیت پرهیز و تشویق به بازتوانی نگریست. سم زدايی به روش های گوناگون انجام میگردد. مهمترين اين روش ها عبارتند از
- سم زدایی با آگونیست های آلفا آدرنرژیک کلونيدين
-سم زدایی با داروهای آگونیست افیونی متادون
- سم زدایی با داروهای آگونیست- آنتاگونیست افیونی بوپرنورفين
- سمزدایی با داروهای آنتاگونیست افیونی روش سريع يا فوق سريع
- سم زدایی به روش Cold Turkey
آگونیست: ماده شیمیایی که در یک سلول با اتصال به گیرنده های آن سلول باعث پاسخ و واکنش آن سلول میشود. اغلب تقلید کننده عمل یک ماده طبیعی در بدن است.
آنتاگونیست: آنتاگونیستها با مسدود کردن محل اتصال، مانع از اتصال و عمل آگونیست میشود.
*سم زدايی با کلونيدين
در این نوع سم زدایی بیمار مصرف مواد را قطع کرده و علایم خماری با استفاده از داروهای مختلف که توسط پزشک تجویز میشود کم میشود.داروی اصلی که برای این نوع سم زدایی استفاده میشود کلوئیدین است.این نوع سمزدایی برای مصارف کم و سک مواد و بیشتر بر اساس تمایل بیمار توسط پزشک دوره دیده و با تجربه مورد استفاده قرار می گیرد. در سمزدایی با کلونیدین علایم ترک یا خماری کاهش می یابد.
*سم زدايی با متادون
در این روش متادون یا بوپرکسین به بیمار تجویز شده و طبق یک برنامه مشخص مقدار آن کم شده و قطع می شود. با کم کردن مقدار دارو علایم بسیار خفیف خماری ظاهر شده و سپس قطع می شود. استفاده از این داروها حتما نیاز به تجربه و آموزش در دوره های تخصصی دارد. در صورت استفاده خود سرانه از این داروها خطر عوارض جبران ناپذیر مانند مرگ، بیمار را بشدت تهدید می کند! این روش سم زدایی همچنانکه گفته شد اگر توسط پزشک با تجربه و دوره دیده انجام شود مورد قبول ترین روش سم زدایی توسط بیماران محسوب می شود . در سم زدایی با داروهای آگونیست بخاطر اینکه مقداری از مواد موجود در بدن با این داروها جایگزین می شود علایم ترک بصورت خفیف و به تدریج ظاهر می گردد و در مدت زمان کوتاهی از بین می رود.
*سمزدايی با بوپرونورفين
برای حداقل 6 ساعت اخیر اپیوئید مصرف نشده باشد (برای هروئین 6 تا ٨ ساعت اخیر، برای تریاک ٨ تا 12 ساعت اخیر، و برای متادون یا شیره 24 تا 36 ساعت اخیر) ، بنابراین انتظار میرود که در هنگام مراجعه، بیمار علایم ترک خفیفی داشته باشد. در صورتی که هیچگونه علایم ترک وجود ندارد، میبایست مجدداً بیمار را از لحاظ آخرین زمان مصرف ارزیابی نمود. بهتر است در صورت امکان مدتی صبر نمود تا علایم ترک ظاهر گردد، یا شروع درمان به روز دیگری موکول گردد .سم زدایی دارای دو فاز است: 1 –القا ، 2 -کاهش دوز فاز القا در بیمارانی که به اپیوئیدهای کوتاه اثر وابسته هستند. می توان مستقیماً ماده را تبدیل به بوپرندورفین کرد. البته باید علائم اولیه ترک در بیمار ظاهر شده باشد. پس از ظاهر شدن علائم ترک، به میزان 2 تا 4 میلیگرم بوپرنورفین زیرزبانی تجویز میگردد و بیمار یک ساعت بعد مورد ارزیابی قرار میگیرد. در صورت وجود علائم ترک دوز تکرار میگدردد. باید توجه داشت که حداکثر بوپرنورفین تجویزی در روز اول ٨ میلیگرم میباشد. در صورتی که علائم ترک وجود نداشته باشد، میزان دارو برای روز اول کافی است. البته در روز اول احتمال دارد بیمار کمی علائم ترک را تجربه کند که به نیمه عمر ماده مصرفی ارتباط دارد، در صورتی که علائم ترک وجود داشدته باشد، باید از داروهای کمکی سود جست. در روز دوم، دوز بوپرنورفین را تا 12 تا 16 میلیگرم میتوان افزایش داد. هدف این است که با سرعت هر چه بیشتر، بیمار تثبیت شود، علام ترک به حداقل برسد، و مصرف مواد مخدر کاهش یابد. تنها زمانی که مصرف مواد مخددر توسط بیمار قطع شود، می -توان مرحلة کاهش دوز را شروع کرد .فاز کاهش دوز میتوان این فاز را از 3 روز تا چند هفتده ادامده داد. در آسانی که به دالئل مختلف )مانند مسافرت، مسائل شغلی،...( نیاز به سمزدایی با سرعت بیشتر دارند، در عدرض 3 روز میتدوان دوز را بده سرعت کاهش داده، و دارو را قطع کرد. اگر چه در مورد بوپرنورفین مطالعه نشده، اما مطالعه در مورد روشهای دیگر سم زدایی سریع نشان میدهد که احتمال عود بیماران در درازمدت بیشتر میباشدد. بنابراین استفاده از بوپرندورفین، بده صدورت سم زدایی تدریجی ارجحیت دارد. به طور معمول در روش سریع هر روز 2 میلیگرم، و در روش معمولی هر 2 تا 3 روز 2 میلیگرم دوز کد اهش داده میشدود. در بیمارانی که نیاز به سمزدایی سریع ندارند، یک دوره 10 تا 14 روزه معمول مناسب است.
*سم زدايی با روش سريع يا فوق سريع ( URD و UROD)
این روش یکی از روشهای سم زدایی مواد مخدر است. در این روش که بیمار اغلب به مدت 24 تا 4٨ ساعت در مرکز درمان بستری گردیده و درطی 3 تا 4 ساعت تحت بیهوشی عمومی ( نه خواب عمیق که فوق العاده خطرناک است) در اتاق عمل قرار میگیرد. در طی مدت بیهوشی داروهای ویژه ای برای بیمار تجویز میگردند که منجر به بروز علائم ترک بصورت سریع و فشرده میشوند. (البته بیمار در طی بیهوشی هیچگونه علامت خاصی را احساس نمی نماید). این عمل منجر به ترشح سریع مواد مخدر داخلی بدن گردیده که جایگزین مواد مخدر مصرفی بدن بیمار میگردد و تحمل بدن فرد نسبت به علائم ترک بسیار بالا میرود. در این روش بیمار بیشترین شدت علائم جسمی را در طی مدت بیهوشی سپری میکند. پس از انجام سم زدایی فوق سریع (در صورتیکه بدرستی انجام شده باشد) داروی نالتراکسون که یک داروی ضد مخدر بوده و از عود اعتیاد به مواد مخدر پیشگیری می نماید از روز اول برای بیمار شروع گردیده و می بایست روزانه و اغلب به مدت یکسال مصرف شود.
سم زدائی به روش Turkey Cold
هدف از سم زدایی بدون دارو، ایجاد رخنه در شبکه دفاعی انکار و به وجود آوردن شرایط تسلیم، آموزش بیان احساسات و ایجداد اعتماد به نفس کافی برای ورود به فرایند بهبودی است. شایع ترین مشکل در این روش که نیاز به تشدخیص، ارجاع و درمان دارد، اختلال دلیریوم می باشد.
دلريوم اختلال در سطح هوشیاری نسبت به محیط اطراف (تشخیص زمان، مکان) است. با اختلال توجه و کاهش حافظه فوری، اختلال در فرآیند تفکر، اختلال درک مانند توهم و هذیان، اختلال در خواب و بیداری، افزایش تحریک پذیری، اضطراب و گاهی خلدق بالا می توان دلریوم را شناسایی کرد
. فرد معتاد معموال با دو باور اساسی وارد درمان می شود :
1- بدون مواد مخدر یا میمیرد یا آسیب و لطمه غیر قابل جبرانی در اثر کمبود آن به او وارد خواهد شد
2- بدون دارو نمی تواند ترک کند. (به نوعی چیزی از بیرون باید حال او را خوب کند( در واقع درسم زدایی بدون دارو، خلا مُسکن و آرام بخش با انرژی مثبت نیروی گروهی، عشق و ایمان پر میشود.
جهت راهنمایی و مشاوره در رابطه با کمپ ترک اعتیاد با ما در تماس باشید 09122578796 - 09122498908 - 02144998082 -02144361015
انتخاب درست و سالم مواد غذایی، برای رسیدن به شیوه سالم زندگی اهمیت دارد.
افراد معتاد به سبب بی توجهی به برنامه غذایی خود، دچار اختلالات گوارشی متعددی مثل، اسهال، یبوست، اشکال در هضم غذا و کاهش اشتها میشوند.
در نتیجه این افراد برای موفقیت در ترک اعتیاد نیازهای تغذیهای خاصی ندارند. غذای این افراد باید حاوی مقادیر زیادی مواد مغذی باشد تا بتواند بافتها و اندامهای از بین رفته بدنشان را ترمیم کند و عملکرد دستگاه عصبی و گوارشی را بهبود بخشد.
هر معتادی در آغاز ترک، با میل شدید به مصرف مواد مخدر درگیر بوده و با آن دست و پنجه نرم میکند.
تحقیقات نشان داده است که داشتن رژیم غذایی حاوی پروتئین، مواد غذایی با ارزش زیستی بالا و غنی از کربوهیدرات مرغوب نسبت به سایر رژیمها، در ترک اعتیاد تاثیر بیشتری داشته است. غذا بر خلق و خوی فرد نیز اثر دارد. کمبود مواد مغذی مثل اسید فولیک و ویتامینهای گروه B، هم چنین کمبود اسیدهای آمینه برای سلامت فرد خطری جدی محسوب میشود.
با توجه به اینکه مصرف شکر و قهوه تغییرات رفتاری نامطلوبی ایجاد میکند بهتر است در مراحل اولیه ترک اعتیاد مصرف نشود یا به مقدار خیلی کم مصرف شود.
برنامه های درمانی بر اساس نوع خدمات بر دو نوع هستند:
1 -خدمات سرپایی
2 -خدمات بستری
برنامه هاي درمانی بر اساس مدت به دو دسته تقسيم میشوند:
-درمانهای طولانی مدت
اجتماع درمان مدار برنامه های اقامتی طولانی مدتی هستند که به طور معمول 9 تا 12 ماه به طول می انجامد. اساس درمان بر پایه خودیاری نهاده شده است. برنامه ها به طور از پیش تعیین شده بدرای ایجاد استقلال، حس مسئولیت و ارتباط های پایدار برنامه ریزی شده اند. این درمان بیشتر برای کسانی است که آمادگی وصل به جامعه و زندگی در کنار سایر افراد را ندارند. به همدین جهت افراد پس از سم زدایی، وارد این درمان میشوند تا آموزشهای الزام را کسب کنند. در برنامه های اجتماع درمان مدار جدید افراد میتوانند همزمان با سم زدایی بین 3 تا 6 ماه در مرکز اقامت داشته باشند و برنامه بازپروری خود را نیز دنبال کنند.
-درمان اقامتی ميان مدت
برنامه های اقامتی میان مدت برنامه هائی هستند که به طور معمول کمتر از یک ماه به طول می انجامد و در شکل غیر حاد و غیر بیمارستانی انجام می شوند. اساس درمان بر پایه خودیاری، برنامه بهبودی دوازده قدمی و بازپروری مدل اجتماعی Model Social قرار داده شده است.
1.اعتماد به نفس پايين: اعتماد به نفس واقعی و حقیقی آن است که قبل از این که در کاری موفق شویم نوعی اعتماد به توانایی خود برای انجام ان کار داشته باشیم. در حقیقت دیدن خود به عنوان فردی توانا با کفایت دوست داشتنی و منحصر به فرد. )کفایت یعنی توانایی که درحد کافی و تسلط بر امور باشد و منحصر به فرد یعنی با توجه و در نظر گرفتن تفاوتهای فردی( . عدم اعتماد به نفس را میتوان عدم توانایی در ابراز توانمندیها و لیاقتهای فرد علیرغم دارا بودن آن تواناییها تعریف نمود. برای مثال دختر زیبایی که علی رغم زیبا بودن در چشم دیگران باز هم خود را زیبا نمی داند. کمبود اعتماد به نفس، هر چند که خود را زیر نقاب شجاعت یا خود بزرگ بینی مخفی میدارد، از نتایج اجتناب ناپذیر انکار است. باید توجه داشت که اعتماد به نفس کاذب را با اعتماد به نفس واقعی نباید اشتباه گرفت.
2 .مشكالت فيزيكی)جسمی(: یکی از بارزترین عوارض اعتیاد مشکالت جسمی و فیزیکی است که اکثر معتادان به مواد به آن مبتلا میشوند و معمولا به این دلیل تمایلی برای قطع مصرف از خود نشان نمیدهند.
3 .اختلال در روابط: قطعا یکی از عوارض اعتیاد اختالل و به هم ریختگی رابطه با دیگران است. در اثر اعتیاد دراز مدت بعد از مدتی در ارتباط با دیگران دچار مشکل میشویم.برای پنهان کردن اعتیاد خود ناچار به دروغ و ظاهر سازی میشویم. از آنجا که بیشتر وقت ما صرف تهیه و مصرف مواد میشود وقتی برای رسیدگی به دیگران و امور آنها باقی نمیماند. فاصله گرفتن و دور شدن از خانواده تا اقوام و آشنایان و دوستان و همکاران بهترین گزینه ای است که ناچار به انجام آن میشویم. به تدریج این عمل تبدیل به پرخاشگری و تندخویی با دیگران میشود و پس از مدتی این مشکالت در روابط با خود، دیگران و نیروی برتر جهان هستی در حیطه خانواده، کار، اجتماع، پول و دارایی، مسائل قانونی، فعالیتهای تفریحی و غیره خود را نشان میدهد.
4 .زوال معنوی(اراده، ارزشها، روح):
اعتیاد یک بیماری معنوی است. (بیل ویلسون یکی از بنیانگذاران AA مینویسد:“ما در بطری مشروب بدنبال خداوند بودیم.) پس از مدتی تمام ارزشهای درونی و معنوی افراد از بین میرود.به عنوان مثال اگر کسی به راستگویی، امانت داری، ناموس و.... اعتقاد داشته است، بر اثر اعتیاد این ارزشها به تدریج اهمیت خود را از دست میدهد و برای تهیه و مصرف روز به روز مجبور است بسیاری از اعتقادات خود را کنار بگذارد.
تصور کنید ساعت 3 بامداد است و شما یک فرد سیگاری هستید. در کنار تخت خود دنبال یک سیگار میگردید تا آنرا روشن کرده وکامی بگیرید. هرچقدر میگردید چیزی پیدا نمیکنید. از سر جای خود بلند شده و تمام خانه را جستو جو میکنید؛ اما سیگاری در خانه پیدا نمیکنید. دو حالت وجود دارد یا کلافه میشوید و به دنبال ته سیگارهای موجود در زیرسیگاری میروید. یا بلاجبار وادار به پوشیدن لباس، هر چند با شتاب و با بی نظمی و آشفتگی، ترک اتاق یا منزل خود می شوید؛ و اگر از همسایه یا غریبهای تقاضای یک نخ سیگار نکنید که می کنید، باید به اماکن شبانه روزی برای خرید بستهای سیگار سر بزنید، پوشش خارجی آن را پاره کنید(بیشتر مواقع این کار را پیش از دور شدن از پیشخوان مغازه انجام میدهید)، سیگاری بیرون بکشید و باالجبار آن را روشن کرده و دود را به درون ریه های خویش فرو برید. در اغلب موارد، کل این آداب و تشریفات که با پک زدن به نقطه ی اوج خود میرسد، با نفس عمیقی که حاکی از تسکین و رضایت است همراه میباشد. یا تصور کنید یک فرد پرخور هستید و از یک میهمانی به خانه برگشته اید بلافاصله پس از وارد شدن به خانه چه کاری انجام می دهید؟ بدون شک به سراغ یخچال می روید...
اگر خوردنی در آن وجود نداشت چه عکس العملی از خود نشان می دادید؟
چهار ويژگی اعتياد (هم وابستگی )
1- اجبار: به این معنی است که فرد مصرف کننده(هر نوع اعتیاد) بدون اینکه درباره چیزی فکر کند ناخودآگاه به سمت مواد مصرفی حرکت می کند.گویی کسی یا چیزی او را مجبور به این کار کرده باشد.در حقیقت میلی شدید و عمیق همراه با نیاز توجیه شده و دلیل ظاهراً خوب و شایسته, او را به سمت تکرار این تجربه فرا می خواند.
2 -اولویت: فرد تمام اولویت های زندگی خود را فدای مصرف مواد اعتیادی خود می کند.در حقیقت این نیاز از هر چیزمهم زندگی اش مهمتر می شود. فرض کنید فرزند شما در تب می سوزد و یا به مراسم عروسی یا عزا دعوت شده اید اولویت اول این است که به سراغ مصرف مواد اعتیادی خود می روید و سپس کارهای واجب دیگر را انجام می دهید.
3 -اتوماتیک و خودکار: این میل شدید نیازی به محرکهای درونی یا بیرونی ندارد و به طور خودکار و غیرارادی عمل میکند.(بی اختیار و غیرارادی بدون لحظه ای فکر و تأمل) مانند وقتی که از خواب بیدار می شوید و دستتان ناخودآگاه به سمت گوشی موبایل می رود تا آنرا چک کنید.
4 -مستمر و مزمن: زمانیکه مرکز اعتیاد در اعماق مغز گسترش مییابد، حالت اعتیاد، غیر قابل برگشت شده و تبدیل به حالتی العالج، مزمن و دائمی یا روزانه برای فرد معتاد می گردد. (هر روز بیشتر از روز قبل)
برای مشاوره کمپ ترک اعتیاد و درمان اعتیاد به هرگونه مواد مخدر با ما در ارتباط باشید.متخصصین و مشاورین ما به صورت 24 ساعته پاسخگوی شما هستند.
09122578796 - 09122498908
02144361015 - 02144998082 - 02165468450
آدرس : انتهای باکری شمال، تقاطع سیمون بولیوار و باکری ،جاده انحرافی سمت راست ،کوچه باغ مهران ،جنب رودخانه ،آخرین باغ پلاک 33
تلفن : 02144361015 - 02144361016
همراه : 09122578796 (آقای تقی پور)
09122498908 (آقای حسینی)
ایمیل : info[@]omidedarman[.]com
آدرس : اتوبان همت ، اردستانی جنوب ، داروپخش ، فروردین سوم ، نبش ششم
تلفن :02144998083 - 02144998082
همراه : 09122578796 (آقای تقی پور)
09122498908 (آقای حسینی)
ایمیل : info[@]omidedarman[.]com
آدرس : شهریار ، میدان نماز ، فردوسیه ، بلوار امام خمینی ، نرسیده به کلانتری ، مرکز ترک اعتیاد آوای بهبودی
تلفن : 02165468450 - 02165468470
همراه : 09122578796 (آقای تقی پور)
09122498908 ( آقای حسینی)
ایمیل : info[@]omidedarman[.]com