"من تقصيري ندارم"
الگوی مقصرجویی بسیار شبیه به الگوی توجیه است.در این الگو نیز افراد مشکل را پذیرفته اند اما اعتقاد دارند دیگران در به وجود آمدن این مشکل مقصرند و تقصیری به گردن آنها نیست. بنابراین دیگران مسئول همه چیز هستند و من ناچار نیستم هرچه دیگران می گویند انجام دهم.
برای همین بلافاصله مدعی می شوند که دیگران باید درست شوند تا اوضاع درست شود. مثلا عنوان می کنند چون پدر یا مادرشان معتاد بوده آنها هم معتاد شده اند. پس مقصر من نیستم. و از درمانگر هم توقع دارند که به جای بحث درباره مشکل آنها به سراغ پدر و مادر آنها بروند و راه حلی برای حل مشکل آنها پیدا کنند. این افراد معمولا مسئولیت شخصی خود را نمی پذیرند.
آنها معمولا این رفتارها را از خود بروز می دهند:
* خشمگین شدن
* حق به جانب بودن
* خودداری از قبول مسئولیت
هدف آنها ، بیشتر فرار از مسئولیت و انداختن آن به گردن دیگران است.
درمانگران در این الگو هم ممکن است با این مسائل مواجه شوند:
* از فردی که مورد هجوم مراجع است دفاع کنند. مثال وقتی مراجع پدر و مادر خود را مقصر بداند در حمایت از والدین او حرفی بزنند. ممکن است مراجع ، درمانگر را متهم به جانب داری از دیگران کند.
* وادار کردن مراجع برای قبول مسئولیت در مقابل مشکل
* ترس از مورد حمله واقع شدن از طرف مراجع (مراجعین معمولا وقتی می بینند درمانگر حرفهای آنها را زیاد جدی نمی گیرد و سعی در اعمال فشار برای مجاب کردن آنها دارد از درمانگر کینه به دل می گیرند و رنجیده خاطر می شوند.)
برای مواجه شدن با این الگو باید مراجع را قانع ساخت که به خاطر مشکل خود , دیگران را سرزنش میکند و از قبول مسئولیت شخصی آن خودداری می ورزد.
ترنس گورسکی معتقد است که برای متوقف نمودن رفتار مقصرجویانه باید اسامی تمام کسانی را که مورد سرزنش قرار گرفته اند ثبت و به فهرست اضافه کنید. این فرایند, کم کم این باور غلط را که: " اگر بتوانم ثابت کنم که مشکل من تقصیر فرد دیگری است، مشکل رفع خواهد شد!" آشکار خواهد ساخت. اگر مددجو نتوانست فرد دیگری را به یاد آورد و مقصر بداند، درمانگر میتواندد بپرسد که " نقش خودتان در پيدايش اين مشكل چه بوده است؟". سپس درمانگر به بررسی این می پردازد که اگر مراجع قبل از رانندگی مشروب نمیخورد چه اتفاقی می افتاد؟
داستان سرزنش ديگران به خاطر خونريزی مرگ آور
بازوی مردی به نام جری، توسط یک فرد شرور با چاقو مجروح شده بود. جری هیچ حرکت تحریک آمیزی نکرده بود. بریدن رگ دست جری تقصیر خودش نبود. کاملا معلوم بود تقصیر آن آدم شرور است. بنابراین، جری تصمیم گرفت که هیچ کاری برای توقف
خونریزی خود نکند. او به دکتر میگفت: "چرا من بايد از خونريزي جلوگيري کنم، در حالی که بريده شدن بازو تقصير مـن نبوده است! " .
داستانی ديگر: سم کشنده است، تقصير هر که باشد!
زنی بود که توسط شوهرش به او سم خورانده شده بود. هنگامی که بعد از شام حالش بد شد، تازه پی برد که چه اتفاقی افتاده است. تلفن را برداشت تا آمبولانس درخواست کند، اما ناگهان ایستاد و با خود گفت: " من که خودم را مسموم نکرده ام، تقصیر شوهرم بود. او این بلا را سر من آورد. مسئولیت به عهده من نیست. حال که میدانم تقصیر من نیست، پس وظیفه ای هم برای حل آن ندارم. سم نمی تواند مرا بکشد.”. او آخر شب مرد. او فراموش کرد که اگر کسی، ما را مسموم کند و در حال مردن باشیم، بهتر است قبل از استخدام کارآگاه برای کشف مقصر، به یک مرکز اورژانس مراجعه کنیم
مقصرجویی اصلا راهکار خوبی برای حل مشکل نیست و میتواند مصیبت بار باشد. " مجبور نیستید که وقت و انرژی خود را صرف پیدا کردن افرادی کنید که مقصر مشکلات شما باشند. حتی اگر خود را متقاعد کنید که خودتان مقصر نبوده و دیگران مسئول کامل مشکلات هستند، باز هم مشکل را خواهید داشت و این شمایید که باید به حل آن بپردازید. شما بیشتر از اینها در قبال خود مسئولید؛ بیشتر از آنکه وقت و انرژی را صرف جستجوی افراد مقصر نمایید، به جستجوی بهترین راه حل بپردازید.”.
برای مشاوره ترک اعتیاد و درمان اعتیاد به هرگونه مواد مخدر با ما در ارتباط باشید.متخصصین و مشاورین ما به صورت 24 ساعته پاسخگوی شما هستند.
09122578796 - 09122498908
02144361015 - 02144998082 - 02165468450